نوشته بود: "دشمن خامنهای کافر است" بعد به خود گفته بود چه حرفی زدم اگر اشتباه میگویم حضرت ابالفضل العباس ع جوابم را بدهد اگر هم درست گفتم خود ابالفضل ع با نشانهای حرفم را تایید کند. روز تاسوعای همان سال یکی از مدافعین حرم که فرد بسیار معنوی و با اخلاصی است و مدتها او را ندیده بود به ایران آمده بود و به دیدن او رفته بود. با خود گفت: اینهم تایید حضرت ابالفضل العباس ع
عنوان دومین مطلب آزمایشی منبا بد اخلاقیهای شوهر و مادر شوهر و خواهر شوهر و برادر شوهر ساخت. با خانههای اجارهای و مزاحمتهای بچههای برادر شوهر ساخت. با سقف ترک خوردهای که مجبور بودند هنگام بارش باران زیرش تشت بگذارند تا فرش اتاق 10 متری خانه 56 متری شان خیس نشود ساخت. همیشه به آخرتش اندیشید و همه سختیها را تحمل کرد. نتیجه اش شد اینکه وقتی در جلسه زنانه خانمی گفته بود تا فلان سال امام زمان عج ظهور خواهد کرد. در خواب حضرت را دیده بود و از ایشان پرسیده بود آن خانم میگوید تا سال ... شما ظهور خواهید کرد. درست میگوید؟ حضرت فرموده بودند: "هنوز تا ظهور مانده است."
عنوان دومین مطلب آزمایشی منمیگفت روز قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی مادر مرحومم را در خواب دیدم. هندوانهای دستش بود و به من چیزی گفت که نفهمیدم . صبح جمعه که خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدم با خود گفتم مادرم چه میخواست بگوید ؟ آیا ارتباطی به شهادت حاج قاسم داشت یا خیر ؟ دو روز بعد یعنی یکشنبه شب یکی از دوستان حاج قاسم خاطرهای از ایشان تعریف میکرد میگفت: با شهید بزرگوار حسین یوسف الهی در هوای گرم تابستان در کنار رودخانه (کرخه) نشسته بودیم. حسین گفت: اگه گفتید الان چی میچسبه گفتیم: "چی ؟" گفت یک هندوانه خنک و شیرین یک دفعه دیدیم داخل رودخانه یک هندوانه است آن را گرفتیم خیلی خنک بود و شیرین
عنوان دومین مطلب آزمایشی منتعداد صفحات : 0